مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم عـطـر بـقـیـع میوزد از بـاغ دفـتـرم شوق بهشت سهم بـقـیه، ز من مخـواه از گـنـدم مــزار شـمـا ســاده بــگـذرم مسکـین، یتـیم، اسیـر، همه زود آمـدند مثل هـمیشه در صف این خانه آخـرم نقش است بر کتیبۀ خلقـت هو الکـریم ثبت است بر جـریـدۀ عالم هـو الکـرم من خـواب دیـدهام پس از آبادی بقـیـع نـذر ضریـح تـوست الـنـگـوی مـادرم آنـقـدر حـلـقـه بر در این خـانه کوفـتم حــالا خـودم کـلـون قـدیـمـی این درم گفـتند سائلان که پس از تو کجا رویم گـفـتـی که این شـما و سـرای بـرادرم اینها دو واژهانـد که با هم غـریـبهاند بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم |